آني ارنو بانوي نويسنده فرانسوي و استاد دانشگاه يكي از نامزدهاي جايزه من بوكر بينالمللي كه فهرست نهايي آن به تازگي اعلام شد، در ميان كتابخوانان ايراني شناخته شده است.
به گزارش خبرگزاري مهر به نقل از گاردين، آني ارنو ۷۸ ساله يكي از مشهورترين نويسندگان فرانسه است و چندين جايزه كتاب براي آثارش دريافت كرده كه جايزه مارگريت يورسنار ۲۰۱۷ براي مجموعه آثارش از جمله آنهاست.
وي تا حد زيادي در بريتانيا ناشناخته بود تا اينكه كتاب خاطراتش با عنوان «سالها» در انگلستان منتشر شد و به فهرست اوليه جايزه بوكر بينالمللي راه يافت. در فهرست نهايي اين جايزه كه روز سه شنبه منتشر شد نيز اين كتاب جاي داشت. اين كتاب كه در فرانسه پرفروش شده به گفته جان بنويل نويسنده سرشناس «تركيبي از خاطره، رؤيا، واقعيت و مراقبه منحصر به فرد از دوراني است كه ما در آن زندگي كرديم و ميكنيم».
اين رمان برنده جايزه ادبي مارگريت دوراس، جايزه فرانسوا مورياك ناحيه آكيتن و جايزه زبان فرانسه شدهاست.
مصاحبهاي با وي را ميخوانيم:
شما در كتاب «سالها» از «يكي» يا «ما» و گاهي اوقات از «او» يا «آنها» استفاده كردهايد و هرگز «من» به كار نبردهايد؛ كه براي نوشتن يك كتاب زندگينامهاي شخصي غيرمعمول است...
مطلب پيشنهادي : جذب بهترين ها
وقتي به زندگي خودم فكر ميكنم، داستانم را از كودكي تا امروز مرور ميكنم، اما نميتوانم آن را از دنيايي كه در آن زندگي كردم جدا كنم؛ داستان من تركيبي است از آنچه بر سر نسل من آمده و رويدادهايي كه بر ما رفته است. در سنت نوشتن زندگينامه خودنوشت ما درباره خودمان حرف ميزنيم و رويدادهايي در پس زمينه جاي دارند. من اين را جابهجا كردم. اين كتاب داستاني از رويدادهاست و همه پيشرفتها و هر چيزي كه در طول ۶۰ سال از يك حيات فردي تغيير كرده اما از طريق «ما» و «آنها» جريان پيدا كردهاست. رويدادهاي كتاب من به همه تعلق دارد، به تاريخ، به جامعهشناسي.
«سالها» برشماري رويدادها و تغييرات در بيش از نيم قرن در فرانسه است. هر چند كه شما رويدادهاي جهاني ودربرگيري آنها را هم يادآوري كردهايد؛ رويدادهايي چون جنگها، جنگ عراق، يازده سپتامبر- همه اينها از زاويه ديد فرانسوي روايت شدهاند. چطور اين كتاب به چنين جايي رسيد؟ آيا از اينكه نامزد دريافت جايزه من بوكر بينالمللي شدهايد، شگفتزده شديد؟
بله، خيلي شگفتزده شدم. اما از اين كتاب در آلمان و ايتاليا هم استقبال شد و به زبان چيني هم ترجمه شد، و به همين دليل شايد بايد چيزي بزرگتر از فقط تاريخ فرانسه باشد. هرچند من به صورت مستقيم چنين چيزي را روايت نميكنم و طبيعي است كه تاريخي از دل زندگي فردي است، زندگي من، و از دل خاطرات من بيرون آمده است. من اين داستان جمعي را از راه احساسات و خاطراتم به ياد ميآورم. شخصيت اصلي در اين كتاب زمان است كه آن هم در حال گذر است و همه چيز را با خود ميبرد از جمله زندگيهاي ماها را.
اين يك روايت كاملاً غيراحساساتي است. شما خيلي چيزهاي كوچك شخصي را روشن ميكنيد؛ اما خانواده شما، فرزندانتان و پايان ازدواج شما نه؛ شما از عشق نمينويسيد، از آلزايمر مادرتان مينويسيد، از نگاه كردن به چشمان گربهاي كه دارد ميميرد، و حسادت شما وقتي عاشق سابقتان يك شريك زندگي جوانتر پيدا ميكند، اما بقيه موارد كاملاًغيراحساساتياست...
من نويسندهاي نيستم كه بر مسائل احساسي تمركز كنم و اين موضوع كتاب «سالها» هم نيست. موضوع صحبت كردن درباره مسائل شخصي نيست. شخصيت ميتواند از طريق توصيف عكسها مشخص شود. من روي يك عكس (از هر دهه) تمركز ميكنم و به توصيف لباسها، نور، و جاي خودم در آن لحظه ميپردازم. هرچند درباره عكسها هم اغلب احساستي صحبت نميكنم.
شما از خانواده متوسطي آمدهايد- والدينتان يك مغازه كوچك را اداره ميكردند؛ اما شما به دانشگاه رفتيد. نويسندگان فرانسوي از طبقه كارگر، مانند ادوارد لوييز، اغلب از اينكه چه چيزي آنها را از خانوادههايشان جدا كرد مينويسند...
چنين موقعيتي نادر بود، اما من تك فرزند بودم- خواهرم پيش از تولد من فوت كرد و از آنجا كه مادرم شخصيتي قوي داشت و عاشق مطالعه بود، من ترغيب شدم. بله، فاصله زيادي بين من و خانوادهام بود. اين فاصله موضوع اولين كتابم شد كه ۴۰ سال پيش نوشتم.
در ۶ دههاي كه در «سالها» روايت شده، آيا دورهاي بوده كه بيشتر مورد توجه شما باشد؟
از نظر تجربه جمعي، دورهاي پيش از ۱۹۶۸، دوره بيتلها، تا دهه ۱۹۸۰ احتمالاً جالبترين دوره بود. از نظر شخصي، دورهاي كه بيشترين تأثير را در زندگي من داشت بين سن ۴۵ و ۶۰ بود، وقتي حس يك زن آزاد بودن را درك كردم. اين دوره يك آزادي بزرگ براي من بود و حس خوبي درباره زندگي داشتم.
و حالا؟
ديگر پير شدهام. امسال ۷۹ ساله ميشوم و مشكلات كوچك سلامتي و خستگي هم وجود دارد. زني در يكي از آخرين كتابهاي سيمون دوبوار ترسيم شده كه ميگويد يك دوره شيرين به معني داشتن يك گذشته طولاني در پشت سر است. اين يكي از احساسهايي است كه در اين سن ميتوان داشت و خيلي هم مثبت است. آخرين تصوير در «سالها»، از يك زن تصوير او از نوهاش است، و همان آرامشي را دارد كه در اولين سالهاي زندگي هستي.
درباره جنبش «# من هم همين طور» نظرتان چيست؟ درباره نظر كاترين دونو چه فكر ميكنيد كه گفت ديگر دارند خيلي زيادهروي ميكنند؟
من از حرفي كه او زد احساس شرم ميكنم. اين حرف نظر يك گروه از زنان ممتاز بود. بخواهم صادق باشم، بايد بگويم از حرف او منزجر شدم. اما با جنبش «#من هم همينطور» موافقم. مهم اين است كه زنان ديگر رفتار توهينآميز را نميپذيرند. در فرانسه ما خيلي درباره فرهنگمان حرف ميزنيم، اما واقعيت اين است كه سلطه مردانه بر همه چيز حاكم است. فقط بحث تفاوت جنسيتي نيست، همه جا حتي در ادبيات هم اين سلطه وجود دارد. زنان نويسنده كمتر به برنامههاي تلويزيوني دعوت ميشوند و در برابر هر سه مرد يك زن وجود دارد. تازه اين ايده وجود دارد كه زن رماننويس است و مرد نويسنده...
گفتهايد شما هميشه عشق كتاب بودهايد. كدام كتابها بيشترين تأثير را بر شما گذاشتند؟
انتخابش سخت است. كتاب «زن حرمسرا» نوشته جرماني گرير را وقتي خواندم كه ميخواستم راه نوشتن را پيدا كنم. «تهوع» ژان پل سارتر، «جنس دوم» سيمون دوبوار، و ويرجينيا وولف كه وقتي بيست و چند ساله بودم كشفش كردم. اينها كتابهايي بود كه ميخواندنم و ميخواستم مثل آنها بنويسم. برايم داستان و محتوا خيلي مهم نيست، سبك نوشتن برايم اهميت دارد.
حالا در حال خواندن چه كتابي هستيد؟
در اين لحظه دارم «فلانوس: زنان در شهر پاريس، نيويورك، توكيو، ونيز و لندن» نوشته لورن اليكن را ميخوانم.
كتاب «سالها» نوشته آني ارنو توسط فيتسكارالدو به قيمت ۱۲.۹۹ پوند در بريتانيا منتشر شده است. اين رمان برنده جايزه ادبي مارگريت دوراس، جايزه فرانسوا مورياك ناحيه آكيتن و جايزه زبان فرانسه شدهاست.
كتابهايي از اين نويسنده به فارسي نيز ترجمه شده كه «جايگاه»، «دختر ديگر» و «يك زن» از جمله آنها هستند.
منبع : خبرگزاري مهر
آني ارنو بانوي نويسنده فرانسوي و استاد دانشگاه يكي از نامزدهاي جايزه من بوكر بينالمللي كه فهرست نهايي آن به تازگي اعلام شد، در ميان كتابخوانان ايراني شناخته شده است.
به گزارش خبرگزاري مهر به نقل از گاردين، آني ارنو ۷۸ ساله يكي از مشهورترين نويسندگان فرانسه است و چندين جايزه كتاب براي آثارش دريافت كرده كه جايزه مارگريت يورسنار ۲۰۱۷ براي مجموعه آثارش از جمله آنهاست.
وي تا حد زيادي در بريتانيا ناشناخته بود تا اينكه كتاب خاطراتش با عنوان «سالها» در انگلستان منتشر شد و به فهرست اوليه جايزه بوكر بينالمللي راه يافت. در فهرست نهايي اين جايزه كه روز سه شنبه منتشر شد نيز اين كتاب جاي داشت. اين كتاب كه در فرانسه پرفروش شده به گفته جان بنويل نويسنده سرشناس «تركيبي از خاطره، رؤيا، واقعيت و مراقبه منحصر به فرد از دوراني است كه ما در آن زندگي كرديم و ميكنيم».
اين رمان برنده جايزه ادبي مارگريت دوراس، جايزه فرانسوا مورياك ناحيه آكيتن و جايزه زبان فرانسه شدهاست.
مصاحبهاي با وي را ميخوانيم:
شما در كتاب «سالها» از «يكي» يا «ما» و گاهي اوقات از «او» يا «آنها» استفاده كردهايد و هرگز «من» به كار نبردهايد؛ كه براي نوشتن يك كتاب زندگينامهاي شخصي غيرمعمول است...
مطلب پيشنهادي : جذب بهترين ها
وقتي به زندگي خودم فكر ميكنم، داستانم را از كودكي تا امروز مرور ميكنم، اما نميتوانم آن را از دنيايي كه در آن زندگي كردم جدا كنم؛ داستان من تركيبي است از آنچه بر سر نسل من آمده و رويدادهايي كه بر ما رفته است. در سنت نوشتن زندگينامه خودنوشت ما درباره خودمان حرف ميزنيم و رويدادهايي در پس زمينه جاي دارند. من اين را جابهجا كردم. اين كتاب داستاني از رويدادهاست و همه پيشرفتها و هر چيزي كه در طول ۶۰ سال از يك حيات فردي تغيير كرده اما از طريق «ما» و «آنها» جريان پيدا كردهاست. رويدادهاي كتاب من به همه تعلق دارد، به تاريخ، به جامعهشناسي.
«سالها» برشماري رويدادها و تغييرات در بيش از نيم قرن در فرانسه است. هر چند كه شما رويدادهاي جهاني ودربرگيري آنها را هم يادآوري كردهايد؛ رويدادهايي چون جنگها، جنگ عراق، يازده سپتامبر- همه اينها از زاويه ديد فرانسوي روايت شدهاند. چطور اين كتاب به چنين جايي رسيد؟ آيا از اينكه نامزد دريافت جايزه من بوكر بينالمللي شدهايد، شگفتزده شديد؟
بله، خيلي شگفتزده شدم. اما از اين كتاب در آلمان و ايتاليا هم استقبال شد و به زبان چيني هم ترجمه شد، و به همين دليل شايد بايد چيزي بزرگتر از فقط تاريخ فرانسه باشد. هرچند من به صورت مستقيم چنين چيزي را روايت نميكنم و طبيعي است كه تاريخي از دل زندگي فردي است، زندگي من، و از دل خاطرات من بيرون آمده است. من اين داستان جمعي را از راه احساسات و خاطراتم به ياد ميآورم. شخصيت اصلي در اين كتاب زمان است كه آن هم در حال گذر است و همه چيز را با خود ميبرد از جمله زندگيهاي ماها را.
اين يك روايت كاملاً غيراحساساتي است. شما خيلي چيزهاي كوچك شخصي را روشن ميكنيد؛ اما خانواده شما، فرزندانتان و پايان ازدواج شما نه؛ شما از عشق نمينويسيد، از آلزايمر مادرتان مينويسيد، از نگاه كردن به چشمان گربهاي كه دارد ميميرد، و حسادت شما وقتي عاشق سابقتان يك شريك زندگي جوانتر پيدا ميكند، اما بقيه موارد كاملاًغيراحساساتياست...
من نويسندهاي نيستم كه بر مسائل احساسي تمركز كنم و اين موضوع كتاب «سالها» هم نيست. موضوع صحبت كردن درباره مسائل شخصي نيست. شخصيت ميتواند از طريق توصيف عكسها مشخص شود. من روي يك عكس (از هر دهه) تمركز ميكنم و به توصيف لباسها، نور، و جاي خودم در آن لحظه ميپردازم. هرچند درباره عكسها هم اغلب احساستي صحبت نميكنم.
شما از خانواده متوسطي آمدهايد- والدينتان يك مغازه كوچك را اداره ميكردند؛ اما شما به دانشگاه رفتيد. نويسندگان فرانسوي از طبقه كارگر، مانند ادوارد لوييز، اغلب از اينكه چه چيزي آنها را از خانوادههايشان جدا كرد مينويسند...
چنين موقعيتي نادر بود، اما من تك فرزند بودم- خواهرم پيش از تولد من فوت كرد و از آنجا كه مادرم شخصيتي قوي داشت و عاشق مطالعه بود، من ترغيب شدم. بله، فاصله زيادي بين من و خانوادهام بود. اين فاصله موضوع اولين كتابم شد كه ۴۰ سال پيش نوشتم.
در ۶ دههاي كه در «سالها» روايت شده، آيا دورهاي بوده كه بيشتر مورد توجه شما باشد؟
از نظر تجربه جمعي، دورهاي پيش از ۱۹۶۸، دوره بيتلها، تا دهه ۱۹۸۰ احتمالاً جالبترين دوره بود. از نظر شخصي، دورهاي كه بيشترين تأثير را در زندگي من داشت بين سن ۴۵ و ۶۰ بود، وقتي حس يك زن آزاد بودن را درك كردم. اين دوره يك آزادي بزرگ براي من بود و حس خوبي درباره زندگي داشتم.
و حالا؟
ديگر پير شدهام. امسال ۷۹ ساله ميشوم و مشكلات كوچك سلامتي و خستگي هم وجود دارد. زني در يكي از آخرين كتابهاي سيمون دوبوار ترسيم شده كه ميگويد يك دوره شيرين به معني داشتن يك گذشته طولاني در پشت سر است. اين يكي از احساسهايي است كه در اين سن ميتوان داشت و خيلي هم مثبت است. آخرين تصوير در «سالها»، از يك زن تصوير او از نوهاش است، و همان آرامشي را دارد كه در اولين سالهاي زندگي هستي.
درباره جنبش «# من هم همين طور» نظرتان چيست؟ درباره نظر كاترين دونو چه فكر ميكنيد كه گفت ديگر دارند خيلي زيادهروي ميكنند؟
من از حرفي كه او زد احساس شرم ميكنم. اين حرف نظر يك گروه از زنان ممتاز بود. بخواهم صادق باشم، بايد بگويم از حرف او منزجر شدم. اما با جنبش «#من هم همينطور» موافقم. مهم اين است كه زنان ديگر رفتار توهينآميز را نميپذيرند. در فرانسه ما خيلي درباره فرهنگمان حرف ميزنيم، اما واقعيت اين است كه سلطه مردانه بر همه چيز حاكم است. فقط بحث تفاوت جنسيتي نيست، همه جا حتي در ادبيات هم اين سلطه وجود دارد. زنان نويسنده كمتر به برنامههاي تلويزيوني دعوت ميشوند و در برابر هر سه مرد يك زن وجود دارد. تازه اين ايده وجود دارد كه زن رماننويس است و مرد نويسنده...
گفتهايد شما هميشه عشق كتاب بودهايد. كدام كتابها بيشترين تأثير را بر شما گذاشتند؟
انتخابش سخت است. كتاب «زن حرمسرا» نوشته جرماني گرير را وقتي خواندم كه ميخواستم راه نوشتن را پيدا كنم. «تهوع» ژان پل سارتر، «جنس دوم» سيمون دوبوار، و ويرجينيا وولف كه وقتي بيست و چند ساله بودم كشفش كردم. اينها كتابهايي بود كه ميخواندنم و ميخواستم مثل آنها بنويسم. برايم داستان و محتوا خيلي مهم نيست، سبك نوشتن برايم اهميت دارد.
حالا در حال خواندن چه كتابي هستيد؟
در اين لحظه دارم «فلانوس: زنان در شهر پاريس، نيويورك، توكيو، ونيز و لندن» نوشته لورن اليكن را ميخوانم.
كتاب «سالها» نوشته آني ارنو توسط فيتسكارالدو به قيمت ۱۲.۹۹ پوند در بريتانيا منتشر شده است. اين رمان برنده جايزه ادبي مارگريت دوراس، جايزه فرانسوا مورياك ناحيه آكيتن و جايزه زبان فرانسه شدهاست.
كتابهايي از اين نويسنده به فارسي نيز ترجمه شده كه «جايگاه»، «دختر ديگر» و «يك زن» از جمله آنها هستند.
منبع : خبرگزاري مهر